نظر هیات دایر در مورد بیانیه "جبهه سوم" چیست؟ تفاوت بیانیه "جبهه سوم" با بیانیه "علیه جنگ و در دفاع از مدنیت جامعه" چیست؟ اهمیت امضای این بیانیه برای حزب اتحاد کمونیسم کارگری کدام است؟ آیا امضای این بیانیه به معنای درک مشترک از استراتژی سیاسی و سازمانی در تحولات حاضر است؟
علی جوادی: آن بخش از اعضای رهبری حزب کمونیست کارگری که اکنون در حزب اتحاد کمونیسم کارگری فعالیت میکنند، علیرغم انتقادات معینی که در جلسات هیات رهبری آن حزب در زمان بحٽ و تصویب این طرح بیان کردند، به این بیانیه رای مٽبت دادند. ما لزوم و ضرورتی به تغییر رای خود در قبال این بیانیه نمی بینیم. اما حزب اتحاد کمونیسم کارگری تاکنون به دو دلیل موضعی رسمی در قبال این بیانیه اتخاذ نکرده است.
۱- این بیانیه امروز بیانگر یک پروژه فعال سیاسی نیست. مدت مدیدی است که تحرکی از جانب رهبری حزب کمونیست کارگری در رابطه با این پروژه مشاهده نمیشود. موضعی اصولی ای اتخاذ شده است اما اقدام معین و چشمگیری در قبال آن مدتهاست که صورت نگرفته است. فاصله "حرف و عمل" در این زمینه کاملا مشهود است. این بیانیه بیشتر یک پروژه آنلاینی است. اما عدم تحرک سیاسی در قبال این مساله بیشتر سیاسی است. مواضع حزب کمونیست کارگری نسبت به ماهیت جنگ احتمالی دو قطب تروریستی جهان معاصر و مواضع کمونیسم منصور حکمت تغییر کرده است. در پیام حمید تقوایی به مناسبت ایجاد "جبهه سوم"، از هیات حاکمه آمریکا خواسته شده بود، بجای حمله نظامی از مبارزات مردم ایران دفاع کنند؟! این موضع و سند مذکور را زیر فشار انتقادی ما یکسال بعد و بدون هیچگونه اعلام علنی تغییر دادند. به جای آن نوشتند، بجای حمله نظامی و تحریم اقتصادی، رژیم اسلامی را از مجامع بین المللی اخراج کنید؟! و این بار هم از هیات حاکمه آمریکا در خواست کردند (و نه از مردم این کشور بمنظور اعمال فشار بر دولت حاکم) که رژیم اسلامی را از مجامع بین المللی اخراج کنند. یک گام به جلو اما همچنان عقب و "متوقع" از یک طرف این تخاصم تروریستی. تا اینکه اصغر کریمی فشرده نظرات "جدید" رهبری این حزب را نسبت به ماهیت جنگ اعلام کرد. "در شرایط جنگ و یا فضای جنگی، فرصت هائی بسته میشود اما فرصت هائی باز میشود" این نظر "جدید" بطور روشنی اعلام میکند که جنگ ماهیتا، تماما ارتجاعی نیست. خصلتی دو گانه است. فرصت کش و فرصت ساز است. از قرار جنگ و بمبها و ترورهای دو طرف از یکسو فرصتهایی را نابود میکند، اما از سوی دیگر فرصتهایی را هم بوجود می آورد! این نظر "جدید" است. ربطی به کمونیسم منصور حکمت ندارد. یک "عبور" آشکار از کمونیسم منصور حکمت است. متاسفانه با شلوغ بازی و فحاشی به ما هم نمیشود، این موضع را لاپوشانی کرد! بهترین کار شاید همان "پاک" کردن بی سر و صدای این موضع همانند تغییر پیام راست حمید تقوایی باشد.
۲- حزب اتحاد کمونیسم کارگری مصمم است خود راسا بیانیه ای در این زمینه تدوین کند که مشکلات و نواقص گمراه کننده این بیانیه را نیز نداشته باشد. نام این پروژه با مضمون آن خوانایی ندارد. "جبهه سوم" نام با مسمایی نیست. ما قصد جبهه سازی با نیروهای سکولار و آزادیخواه و مترقی چه در ایران و چه در اروپا و آمریکای شمالی را نداریم. "جبهه" سوم چنین تصویری را در ذهن برجسته میکند، هر چند که در ترجمه انگلیسی این پروژه از نام "کمپ" سوم استفاده شده است. اما "کمپ سوم" اشاره به تقابل و دستور العمل فعال بشریت متمدن در قبال جدال و کشمکش دو قطب تروریستی جهان معاصر دارد. اما مباحٽ و بندهای بیانیه "جبهه سوم" به برخی از موضوعات پایه ای کشمکش این دو قطب از مساله فلسطین و مساله عراق نپرداخته است. مقایسه این بیانیه با دستور العمل فعالی که منصور حکمت در تزهای ۱۱ سپتامبر بیان میکند، نواقص این بیانیه را روشن میکند.
اما موضوع و مخاطب بیانیه جبهه سوم با بیانیه "علیه جنگ و در دفاع از مدنیت جامعه" متفاوت است. موضوع اولی مردم آزادیخواه و بشریت متمدن در کشورهای غربی و آمریکای شمالی است. از این مردم میخواهد که از مبارزات مردم در ایران برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی حمایت کنند. مخاطب دومی نیروهای سياسى اپوزیسیون جمهورى اسلامى است. میکوشد که وسیعترین نیروها را در پروسه مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی و جنگ احتمالی و دستیابی به اهداف سیاسی شان به حداقل هایی ملتزم کند. بر خلاف تصورات ساده انگارانه برخی سناریوی سیاه یکی از "مخاطرات احتمالی در جریان سرنگونی رژیم اسلامی" است و نه آلترناتیو آن. ما کماکان معتقدیم که باید "مبارزه ای هر چه همه جانبه تر و فشرده تر با افکار و آراء ارتجاعی و تعصبات مذهبی و فرهنگی و همچنین، با دولت اسلامی و سازمانها و جریانات ارتجاعی و عقب مانده اعم از اسلامی، قوم پرست و ناسیونالیست، و فرقه های آوانتوریست و تروریست، که جامعه را به چنین پرتگاهی نزدیک میکنند" (منصور حکمت) صورت گیرد. ما این دو تلاش را در نقطه مقابل هم نمیدانیم. دعوتمان به یکی و دوری از دیگری نیست. ما هر دو این تلاشها را وظیفه حیاتی جنبش کمونیسم کارگری میدانیم. ما به این قطب بندیهای کاذبی که برخی با شانتاژ ایجاد کرده اند، اعتقادی نداریم. این تشنجات را فرقه ای و مخرب و ضد مصالح عمومی جنبش کمونیسم کارگری میدانیم.
امضای هیچ کدام از این بیانیه ها الزاما به معنای اشتراک در استراتژی سیاسی و سازمانی نیروها و جریانات امضاء کننده نیست. نه کسانی که بیانیه "جبهه سوم" را امضاء کرده اند به استراتژی سیاسی حزب کمونیست کارگری متعهد شده اند و نه کسانی که بیانیه "علیه جنگ و در دفاع از مدنیت جامعه" را امضا کرده اند به استراتژی سیاسی و افق حزب حکمتیست متعهد شده اند. جنبش ما از بلوغ سیاسی بیشتری برخوردار است که این تشبٽات سکتاریستی را جدی بگیرد.*